اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 380

1. خواب مرگم باد اگر دور از تو خوابم آرزوست

2. خون خورم بی چشم مستت گر شرابم آرزوست

3. دل کبابم روز و شب در آرزوی آنکه تو

4. مست چون ازمی شوی گویی کبابم آرزوست

5. سر بفتراک تو باید بستنم ای شهریار

6. من که گاهی بوسه بر ران رکابم آروزست

7. گنج قارون از خدا خواهم که پاشم در رهت

8. این بود چیزی کزین دریر خرابم آرزوست

9. من چه سگ باشم که در کوی توام راهی بود

10. همنشینی با سگان هم از چه بابم آرزوست

11. خورد و خوابم بیخودی از خون دل خوردن بس است

12. کافرم گر بی تو دیگر خورد و خوابم آرزوست

13. اهلی لب تشنه را آب حیات از لب بده

14. خاک باد آتش شوقم گر آبم آرزوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
* من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود
شعر کامل
سعدی
* به روز مرگ چو تابوت من روان باشد
* گمان مبر که مرا درد این جهان باشد
شعر کامل
مولوی
* آن مه به جانب سفر آهنگ می کند
* صحرا و شهر بر دل ما تنگ می کند
شعر کامل
جامی