اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 42

1. از رقیبان تو صد خار جگر هست مرا

2. بجز از درد تو صد درد دگر هست مرا

3. مست آن زلف چه زنام اگر سر برود

4. کافرم گر زسر خویش خبر هست مرا

5. گر چه من سوخته یک نظر از روی توام

6. کی بخورشید رخت تاب نظر هست مرا

7. ناصحا، دیده چو نرگس کی از آن گل پوشم

8. عقل اگر نیست ترا چشم بسر هست مرا

9. با همه سوز جگر شمع بمن می گرید

10. زانکه از شمع، دلی سوخته تر هست مرا

11. تلخی صبر گرفتم بر شیرین دارد

12. بی تو چون صبر کنم صبر مگر هست مرا

13. بارخ زرد نهم سر برهت چون اهلی

14. صرف را تو کنم تاسر وزر هست مرا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند
* بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست
شعر کامل
سعدی
* ارزن اندر آسیا سالم‌تر است از من که هست
* بار عشق او چو کوه و جسم زار من چو کاه
شعر کامل
محتشم کاشانی
* یا نمی باید ز آزادی زدن چون سرو لاف
* یا گره از بی بری در دل نمی باید گرفت
شعر کامل
صائب تبریزی