اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 447

1. گرچه در پای تو ای شمع بسی سوخته اند

2. همه این سوختگی ها ز من آموخته اند

3. عاشقان از غم خال تو چو موران حریص

4. در درون خرمنی از تخم غم اندوخته اند

5. آتش آه من سوخته دل سهل مبین

6. که چراغ فلک از آه من افروخته اند

7. بنده مردم رندم که ببازار جهان

8. بدو عالم سر یکموی تو نفروخته اند

9. دیده دل بگشا اهلی و غافل منشین

10. که حسودان بشکست تو نظر دوخته اند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با تهی چشمان چه سازد نعمت روی زمین؟
* سیری از خرمن نباشد دیده غربال را
شعر کامل
صائب تبریزی
* حافظ اسرار الهی کس نمی‌داند خموش
* از که می‌پرسی که دور روزگاران را چه شد
شعر کامل
حافظ
* آن چه بر من کارها را سخت می‌سازد مدام
* بی‌ثباتی‌های صبر سست بنیاد منست
شعر کامل
محتشم کاشانی