اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 462

1. ایکه رخسارت ز روی لاله آب و رنگ برد

2. دامن پاک تو از آیینه دل زنگ برد

3. کوهکن در کوه جوی شیر اگر بردی چه شد

4. چشم خون افشان من صد جوی خون در سنگ برد

5. کعبه وصلت بپای سعی من بس دور بود

6. جذبه عشق توام هر لحظه صد فرسنگ برد

7. او که بود از شیر مردی پارسایی دعویش

8. تا نگه کرد آهوی چشمت دلش از چنگ برد

9. ناله دلسوز اهلی را که داند شرح کرد؟

10. زانکه شد دیوانه هرکس بدین آهنگ کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آمدم تا رو نهم بر خاک پای یار خود
* آمدم تا عذر خواهم ساعتی از کار خود
شعر کامل
مولوی
* فتنه برانگیخت دل خون شهان ریخت دل
* با همه آمیخت دل گر چه جدا می‌رود
شعر کامل
مولوی
* گفتا چراست خالی گفتم ز بیم رهزن
* گفتا که کیست رهزن گفتم که این ملامت
شعر کامل
مولوی