اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 538

1. مرا حیات ابد از لبت هوس باشد

2. که می گر آب حیات است یک نفس باشد

3. بزیر تیغ تو ای شوخ در صف عشاق

4. کسی که پیش نیامد همیشه پس باشد

5. تو آفتابی و با ذره کی شوی نزدیک

6. مرا ز دور همین دیدن تو بس باشد

7. دلم به سینه صد چاک بی تو محزون است

8. حزین بود دل مرغی که در قفس باشد

9. ببخش ساقی اگر جرعه یی دهد دستت

10. که غایت کرم است آنچه دسترس باشد

11. بغیر پیر مغان از که التماس کنم

12. که بی طلب ندهد آنچه ملتمس باشد

13. بکوی دوست ز طوفان گریه اهلی

14. کسی نماند و گر ماند تا چه کس باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز مستی های شوق آن بلبل شوریده احوالم
* که نشناسد اگر صد بار بیند آشیانش را
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* کبوتری که نیاید به زیر پنجهٔ شاه
* سرش ز دست قضا پایمال شاهین باد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* مه روی بپوشاند خورشید خجل ماند
* گر پرتو روی افتد بر طارم افلاکت
شعر کامل
سعدی