اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 590

1. کی سگت از استخوان من شکار من شود

2. قرعه یی می افکنم گر بخت یار من شود

3. خاک من ای گریه از راه سگان او بشوی

4. ورنه دامن گیر آن پاکان غبار من شود

5. من گنه کارم ندارم چشم رحمت از فلک

6. گر شود کاری ز چشم اشکبار من شود

7. گر چه کس بر روزگار من ندارد رحمتی

8. کس نمیخواهم بروز و روزگار من شود

9. غم مخور اهلی که این آتش نماند زیر خاک

10. عاقبت سوز درون شمع مزار من شود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بشنو این نی چون شکایت می‌کند
* از جداییها حکایت می‌کند
شعر کامل
مولوی
* ای خضر حلالت نکنم چشمه حیوان
* دانی که سکندر به چه محنت طلبیده‌ست
شعر کامل
سعدی
* عشقهایی کز پی رنگی بود
* عشق نبود عاقبت ننگی بود
شعر کامل
مولوی