اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 591

1. نقد دلم چو غنچه به مستی ز دست شد

2. دست و دلش گشاده شود هرکه مست شد

3. تسلیم شو که جان به طپیدن نمیبرد

4. صیدی که در کمند بلا پای بست شد

5. تا آتش جمال تو مجلس فروز گشت

6. دیدم که سر بلندی صد شمع پست شد

7. امید رحم بیشتر از زخم داشتم

8. رحم این زمان چه سود که تیرت ز شست شد

9. مرد افکن است عشق تو زنهار دست گیر

10. کز پا فتاد اهلی و کارش ز دست شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آسوده گر از سنگ شد، از ارّه جدا نیست
* نخلی که درین باغ، ثمر هیچ ندارد
شعر کامل
حزین لاهیجی
* هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد
* خداش در همه حال از بلا نگه دارد
شعر کامل
حافظ
* تو در آینه نگه کن که چه دلبری ولیکن
* تو که خویشتن ببینی نظرت به ما نباشد
شعر کامل
سعدی