اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 597

1. با جان چو شد سرشته غم عشق چون رود

2. جان را برون کنم مگر این غم برون رود

3. هر عاقلی که شیفته روی و موی تست

4. آخر چو شمع بر سر داغ جنون رود

5. منعم مکن ز گریه خون کز فراق تو

6. دردی برون ز سینه به هر قطره خون رود

7. توسن بعشوه تند مران از خدا بترس

8. زور تو چند بر سر مور زبون رود

9. ناصح برو که صبر و سکون کار عشق نیست

10. کار خرد بود که به صبر و سکون رود

11. گر کوهکن فرو نخورد گریه های خون

12. خوناب حسرت از جگر بیستون رود

13. اهلی چو لاله سینه بناخن چه بر شکافت

14. باور مکن که داغ تواش از درون رود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فرخنده باد طلعت خوبت که در ازل
* ببریده‌اند بر قد سروت قبای ناز
شعر کامل
حافظ
* غافل مشو ز پاس دل بیقرار ما
* کاین مرغ پر شکسته قفس ها شکسته است
شعر کامل
صائب تبریزی
* گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
* آری شود ولیک به خون جگر شود
شعر کامل
حافظ