اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 631

1. هر کس که طاق ابروی او سجده گه کند

2. رویش ز قبله گردد اگر روبه مه کند

3. آن بت کسی که منکر من از نگاه اوست

4. دین و دلش ز دست برد تا نگه کند

5. گر شد گناه سجده همچون تو آدمی

6. حقا که گر فرشته بود این گنه کند

7. چشمت سواد دیده ما ساخت توتیا

8. اینها بود که خانه مردم سیه کند

9. بوسی طمع کند بکنایت ز لعل تو

10. اهلی که چون لبان تو را دیده وه کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز اهل درون باهش ترند آنان که بیرون درند
* اکثر به خاصان می دهد سلطان شراب ناب را
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* یاد ایامی که پیش او وجودی داشتم
* در حریم او ره گفت و شنودی داشتم
شعر کامل
صائب تبریزی
* مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی
* که فرشته ره ندارد به مقام آدمیت
شعر کامل
سعدی