اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 674

1. به پیری چو نجوانان تا کیم دل مست می باشد

2. جوانی تا به پیری پیری آخر تا بکی باشد

3. سخن با کس نمیگویم نفس از من نمی خیزد

4. مگر در مجلس جمعی که آنجا ذکر وی باشد

5. ز فرمان دل مجنون پریشانند اهل دل

6. پریشانی کشد آن حی که مجنون میر حی باشد

7. چو قولت نشنوم ناصح نصیحت هر نفس تا کی

8. بهل تایکنفس گوشم بقول چنگ و نی باشد

9. ز داغ لاله رخساران بمردن دل بنه اهلی

10. که جز مردن دل ما را دوای درد کی باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بازار شوق گرم شد آن سروقد کجاست
* تا جان خود بر آتش رویش کنم سپند
شعر کامل
حافظ
* سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست
* در میان این و آن فرصت شمار امروز را
شعر کامل
سعدی
* کدام دانه فرورفت در زمین که نرست
* چرا به دانه انسانت این گمان باشد
شعر کامل
مولوی