اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 701

1. چشم صاحبدل نظر چون بر رخ گل میکند

2. از جمال گل قیاس حال بلبل میکند

3. هر که را چون کوهکن لعل لب شیرین هواست

4. بار کوه غم بیاد او تحمل میکند

5. عاشقی کز زهره رویان دل بوصل آلوده کرد

6. گر ملک باشد که عشق او تنزل میکند

7. در دل پاکان که از روی صفا آیینه است

8. مدعی نا پاکی خود را تعقل میکند

9. جز بخاک کوی او اهلی نیارد سر فرو

10. آسمان بیهوده از وی این تخیل میکند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن کس از دزد بترسد که متاعی دارد
* عارفان جمع بکردند و پریشانی نیست
شعر کامل
سعدی
* آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع
* آتش آن است که در خرمن پروانه زدند
شعر کامل
حافظ
* ای شب آشفته برو وی غم ناگفته برو
* ای خرد خفته برو دولت بیدار بیا
شعر کامل
مولوی