غزل شمارۀ 726
1. آمد آن عیسی نفس کز عشوه و نازم کشد
2. زنده ام سازد به مهر و از جفا بازم کشد
3. روز وصل آمد ولی ترسم که در روز چنین
4. طالع ناسازگار و بخت ناسازم کشد
5. گو: بدارم بر کش و بر بستر هجرم مکش
6. کشتنی گر کشته ام باری سرافرازم کشد
7. مادر دهرم چه می پرورد عمری در کنار؟
8. کانچنین در خاک و خون آنترک طنازم کشد
9. همچو اهلی دارم از راز غمش گنجی نهان
10. گر کشد عشق آخر از افشای اینرازم کشد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده