اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 727

1. خوش آنکه دل زغم هجر بر کناری بود

2. زیمن وصل تو فرخنده روزگاری بود

3. هزار زخم اگر میرسید خوش بودم

4. که مرهم دلم از وصل چون تو یاری بود

5. تو آن گلی که فلک با وجود یوسف هم

6. به نوبهار تواش چشم انتظاری بود

7. دلم زهجر تو شد همچو غنچه پژمرده

8. خوش آنکه همچو نسیمت بمن گذاری بود

9. تنم بباد فنا شد ولی خوشم کآخر

10. ز راه ما و تو برخاست گر غباری بود

11. کس این زمان نشمارد بهیچ اهلی را

12. خوش آنکه پیش سگان تو در شماری بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خدا را ای نصیحتگو حدیث ساغر و می گو
* که نقشی در خیال ما از این خوشتر نمی‌گیرد
شعر کامل
حافظ
* ظلم است در یکی قفس افکندن
* مردار خوار و مرغ شکرخا را
شعر کامل
پروین اعتصامی
* جنازه‌ام چو ببینی مگو فراق فراق
* مرا وصال و ملاقات آن زمان باشد
شعر کامل
مولوی