غزل شمارۀ 728
1. ساقی ز زهر چشم بمن قهر میکند
2. تریاک باده در دهنم زهر میکند
3. خورشید من جهان جمال است اگرچه ماه
4. خود را بحسن شهره صد شهر میکند
5. ما دل بریده ایم ز پیوند روزگار
6. کاین نوعروس، ملک بقا مهر میکند
7. بر کشتگان عشق ندارد تفاوتی
8. گر یار می نوازد و گر قهر میکند
9. اهلی بکام دشمن اگر شد روا بود
10. زان رو که دوستی طمع از دهر میکند
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده