اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 734

1. هر شمع جمالی که بر افروخته باشد

2. پروانه او جان من سوخته باشد

3. چشم از تو که پوشد مگر آن طفل که چون زاد

4. از مادر ایام نظر دوخته باشد

5. خواهد به نثار قدمت دیده من ریخت

6. لعلی که بخون جگر اندوخته باشد

7. میخانه ما کعبه فیض است کز آنجا

8. صد تیره درون شمع دل افروخته باشد

9. در مهر و وفا حاجت آموختنش نیست

10. اهلی که وفا از ازل آموخته باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چنان برخاستم از جا مشوش
* که برخیزد سپند از روی آتش
شعر کامل
محتشم کاشانی
* دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل
* مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان
شعر کامل
حافظ
* پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
* من چرا ملک جهان را به جوی نفروشم
شعر کامل
حافظ