اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 744

1. مست رفتی و ز شوقت جگرم چاک بماند

2. دل بخون غرقه از آن روی عرقناک بماند

3. همه از مهر تو چون ذره بر افلاک شدند

4. دل بی طالع ما بود که در خاک بماند

5. روز مردن نشدی نخل سر تابوتم

6. در دلم حسرت آن قامت چالاک بماند

7. مردن از زهر جفایت بدلم تلخ نبود

8. تلخی آن بود که در حسرت تریاک بماند

9. اهلی آن گل شد و ما را برقیبان بگذاشت

10. زان گلستان به حببان خس و خاشاک بماند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با نسخۀ طبیب چه کار آن مریض را
* کز خون دیده شربت و از غم غذا کند
شعر کامل
جامی
* ز خاکی که خون سیاوش بخورد
* به ابر اندر آمد درختی ز گرد
شعر کامل
فردوسی
* سنگ اگر در مرگ عاشق خون نمی گرید، چرا
* بیستون از لاله نخل ماتم فرهاد بست؟
شعر کامل
صائب تبریزی