اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 790

1. گذر ز حسن خوش این بت پرست پیر ندارد

2. گذشت از همه عالم و زین گزیر ندارد

3. نکرد گوشه ابرو بسوی گوشه نشینان

4. کمان ابروی او میل گوشه گیر ندارد

5. چو غنچه این دل نازک درون پرده دلهاست

6. که تاب زحمت پیراهن حریر ندارد

7. شهان فقیر نوازند، ه ازین شه خوبان

8. که گوشه نظری با من فقیر ندارد

9. کجا کند به اسیران نگه که نرگس مستش

10. بهیچ گوشه نه بیند که صد اسیر ندارد

11. دلا، چو پیر شدی بگسل از وصال جوانان

12. که سرو قد جوانان هوای پیر ندارد

13. چه سود اهلی اگر ذره ذره خاک رهی هم

14. که آفتاب تو یکذره دلپذیر ندارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همین نصیحت من پیش گیر و نیکی کن
* که دانم از پس مرگم کنی به نیکی یاد
شعر کامل
سعدی
* بکوبید دهل‌ها و دگر هیچ مگویید
* چه جای دل و عقلست که جان نیز رمیده‌ست
شعر کامل
مولوی
* دنیا خوشست و مال عزیزست و تن شریف
* لیکن رفیق بر همه چیزی مقدمست
شعر کامل
سعدی