غزل شمارۀ 810
1. یارم وداع کرد و ز آغوش میرود
2. نام وداع می برم و هوش میرود
3. زان خون دل ز دیده روانست کز نظر
4. آن نورسیده سرو قباپوش میرود
5. دوش آن نشاط خنده و امروز گریه یی
6. کز خاطرم نشاط شب دوش میرود
7. بی دوست دیک سینه غم جوش میزند
8. وین خون دیده بر رخ از آن دوش میرود
9. مشکل حکایتی است که رنجد ز ناله یار
10. وزناله کار عاشق خاموش میرود
11. ای باد یاد سنبل و گل پیش ما مکن
12. چون حرف از آن دو زلف و بناگوش میرود
13. اهلی زجور یار غباری شد و هنوز
14. دنبال آن سوار قباپوش میرود
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده