اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 811

1. کمال صنع الهی در آن جمال بود

2. که حسن و خال و خطش جمله بر کمال بود

3. کرا مجال چو پروانه وصل آن شمع است

4. وگر مجال بود بودنش محال بود

5. به تیره بخت اجل گر چو برق برگذری

6. سعادت ابدش رهنمای حال بود

7. بیک نظر که کند آفتاب محو شود

8. غبار ظلمت اگر صدهزار سال بود

9. چو چنگ رشته جانم ز گوشمال گسست

10. نوازشی بنما چند گوشمال بود

11. خیال لعل تو جان را بشهد جان پرورد

12. حرام بادش اگر بی تو می حلال بود

13. بپوش شمع رخ ای نور دیده از اهلی

14. که نور دیده او شمع این جمال بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بکوشیم وز کوشش ما چه سود
* کز آغاز بود آنچ بایست بود
شعر کامل
فردوسی
* از اتفاق چه خوشتر بود میان دو دوست
* درون پیرهنی چون دو مغز یک بادام
شعر کامل
سعدی
* شب عاشقان بی‌دل چه شبی دراز باشد
* تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد
شعر کامل
سعدی