اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 828

1. سنبل بگشا بر گل و سروت به خرام آر

2. مرغ دل ما را ز عدم باز بدام آر

3. تا کی بمراد دل خود صبح کنی شام

4. صبحی بمراد دل ما نیز بشام آر

5. لب بر لب جامی و مرا جان بلب از غم

6. جانم بلب خویش بجای لب جام آر

7. یکبار لب آور که ببوسم بهمه عمر

8. این باده جانبخش نگویم که مدام آر

9. با یار جفا پیشه ز فریاد چه حاصل

10. گو آتش دل هم علم داد ببام آر

11. ای جان، که بود غیر تو محرم بر جانان؟

12. برخیز و پیامی ببر و هم تو پیام آر

13. گو یاد کن از کشته هجران بسلامی

14. در کلبدش بار دگر جان بسلام آر

15. اهلی است غلام تو چو شد پیر مرانش

16. ای تازه جوان رحم بر این پیر غلام آر


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه کند سختی ایام به دلهای دو نیم؟
* سنگ با پسته خندان چه تواند کردن؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز حافظان جهان کس چو بنده جمع نکرد
* لطایف حکمی با کتاب قرآنی
شعر کامل
حافظ
* پخته شو تا روز محشر ایمن از دوزخ شوی
* ورنه عود خام را در کار مجمر می کنند
شعر کامل
صائب تبریزی