اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 876

1. غم پریشان سازم از مستی چو زلف پرخمش

2. تا پریشان تر شوم ز آشفتگیهای غمش

3. من طبیب عشقم و دانم دوای دل نکو

4. زخم دل هردم ز داغی تازه باید مرهمش

5. اشک گرم عاشقان هر قطره بحر آتشی است

6. بلکه باشد بحر آتش قطره یی از شبنمش

7. من نه آنمردم که ترسم از هلاک خویشتن

8. گر اجل سستی کند دامن بگیرم محکمش

9. هرکه دارد ساقیی چون او چکارش با مسیح

10. جرعه نوش است آفتاب ما مسیح مریمش

11. مست سودای توام از فکر عالم بیخبر

12. کی بود مجنون سر و سودای کار عالمش

13. هرکه چون اهلی سگ کوی پری رویی نشد

14. گر ملک باشد که صاحبدل نخواند آدمش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* داغ هر لاله که بر سینه هامون باشد
* مهری از محضر رسوایی مجنون باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* به بندگی قدش سرو معترف گشتی
* گرش چو سوسن آزاده ده زبان بودی
شعر کامل
حافظ
* از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
* یادگاری که در این گنبد دوار بماند
شعر کامل
حافظ