اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 903

1. نشد از زخم تیر آهو گریزان روز نخجیرش

2. از آنشد تا کسی بیرون نیارد از درون تیرش

3. هر آن عاشق که شد آشفته زنجیر موی تو

4. بجز پیش تو نتوان داشتن جایی بزنجیرش

5. به خوابم دوش میخواندی میان لاله زار گل

6. مرا در خاک و خون خواهد نشاند امشب بتعبیرش

7. الا ای مهربان تدبیر کار اشک ریزان کن

8. که آب از سر گذشت و ما نمیدانیم تدبیرش

9. براه آرزو اهلی فتاده ذره خاک است

10. بیا ای آفتاب عاشقان از خاک برگیرش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حال من خود در نمی‌آید به نطق
* شرح حالم اشک خونین من است
شعر کامل
عطار
* عاقبت این خانه ها ماتم سرایی می شود
* زعفران گر جای برگ کاه در گل می کنی
شعر کامل
صائب تبریزی
* آن گوی که طاقت جوابش داری
* گندم نبری به خانه چون جو کاری
شعر کامل
سعدی