اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 904

1. بس گل شکفت و کرد خزان نوبهار خویش

2. حسن تو همچو صورت چین برقرار خویش

3. از بسکه بی تو شب همه شب گریه میکنم

4. شرمنده ام ز دیده شب زنده دار خویش

5. ای دیده سیل اشک بر آن آستان مریز

6. کانجا نوشته ام سخنی یادگار خویش

7. گل خوشه چین خرمن دولت شود مرا

8. گر بینمت چو شاخ گلی در کنار خویش

9. چندانکه سوخت اهلی لب تشنه در بلا

10. آبی نیافت جز سخن آبدار خویش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غنچه را پیش دهان تو صبا خندان یافت
* آنچنان بر دهنش زد که دهن پر خون شد
شعر کامل
سلمان ساوجی
* رضا به داده بده وز جبین گره بگشای
* که بر من و تو در اختیار نگشادست
شعر کامل
حافظ
* هست بی صورت جناب قدس عشق
* لیک در هر صورتی خود را نمود
شعر کامل
جامی