اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 914

1. هرکه شد سویش چو سایه در قفا می افتمش

2. تا مرا با خود برد در دست و پا می افتمش

3. زین هوس گر شب به سنگ از کوی خود راند سگان

4. شب سگش خیزد از جا من بجا می افتمش

5. بهر داد آیم براه یار و چون پیدا شود

6. میگذارم داد و اول در دعا می افتمش

7. خون خورم شب دور از او چون مست خون خوردن شوم

8. میروم در پای دیوار سرا می افتمش

9. میکشم مانند اهلی زلف آن زنجیر موی

10. گرچه میدانم که در دام بلا می افتمش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ما را به جرم عشق تو کشتند منکران
* سرمایهٔ ثواب شد آخر گناه ما
شعر کامل
فروغی بسطامی
* این تطاول که کشید از غم هجران بلبل
* تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد
شعر کامل
حافظ
* ناصحا سودای بدخویی چنین می داردم
* ورنه کس هرگز چنین رسوا نخواهد خویش را
شعر کامل
جامی