غزل شمارۀ 914
1. هرکه شد سویش چو سایه در قفا می افتمش
2. تا مرا با خود برد در دست و پا می افتمش
3. زین هوس گر شب به سنگ از کوی خود راند سگان
4. شب سگش خیزد از جا من بجا می افتمش
5. بهر داد آیم براه یار و چون پیدا شود
6. میگذارم داد و اول در دعا می افتمش
7. خون خورم شب دور از او چون مست خون خوردن شوم
8. میروم در پای دیوار سرا می افتمش
9. میکشم مانند اهلی زلف آن زنجیر موی
10. گرچه میدانم که در دام بلا می افتمش
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده