اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 917

1. صد تلخ دهان میگزد از غصه لب خویش

2. ای نخل کرم تابکه بخشی رطب خویش

3. آن چاشنی ذوق که فرهاد ز غم یافت

4. خسرو نچشیده است ز عیش و طرب خویش

5. خواهی که نچیند گل مقصود ز رویت

6. چون مرغ سحر روز کن از ناله شب خویش

7. هرچند کشد دوست عنان تو به بازی

8. زنهار نگهدار عنان ادب خویش

9. نومید مشو زآب بقا همچو سکندر

10. چون خضر قدم بازمکش از طلب خویش

11. ما خاک نشینان مغانیم و ز خاکیم

12. ایخواجه تو میدانی و اصل و نسب خویش

13. مرغ از رخ گل سرخوش و اهلی ز رخ یار

14. مستند ازین می همه کس بر حسب خویش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شوقست در جدایی و جورست در نظر
* هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
شعر کامل
سعدی
* نسبت قد بلند تو چو کردم با سرو
* سخن مردم کوته نظرم یاد آمد
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* ظاهر قرآن چو شخص آدمیست
* که نقوشش ظاهر و جانش خفیست
شعر کامل
مولوی