اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 987

1. گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟

2. مستغنی ام از هر دو جهان من که تو دارم

3. چون ذره بر آنم که بخورشید رسم باز

4. در همت خو پست نیم گر چه غبارم

5. درمان دل از لعل تو جویند حریفان

6. من درد دل خود بخدا باز گذارم

7. چون بلبل اگر زار بگیرم مکنم عیب

8. زاری ز غمت چون نکنم؟ عاشق زارم

9. جایی که بتان را سگ خودمی نشماری

10. انصاف دهم من چه سگم درچه شمارم

11. در ملک دلم غم بجفا دست بر آورد

12. وقتست که من هم بدعا دست بر آرم

13. اهلی ز کنار و بر خوبان نشوی سیر

14. هر چند من از خلق دو عالم به کنارم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یک جهان شوخی به یک عالم حیا آمیختند
* کان دو رعنا نرگس از بستان حسن انگیختند
شعر کامل
محتشم کاشانی
* گر روی پاک و مجرد چو مسیحا به فلک
* از چراغ تو به خورشید رسد صد پرتو
شعر کامل
حافظ
* نیلوفر و لاله هر دو بی‌هیچ سبب
* این پوشد نیل و آن به خون شوید لب
شعر کامل
سنایی