شمارهٔ 5
1. ز عشق لاف تو ای پیر فوطه پوش خطاست
2. که عشق و فوطه و پیری بهم نیاید راست
3. تو را که هست دو عارض سپید و جامه کبود
4. دلت سیاه و رخت زرد و اشک سرخ چراست
5. تو را به عشق همه راستگوی نشناسند
6. و گرچه بر تو اثرهای عاشقی پیداست
7. مگر که بشکنی از بهر عشق توبه و نذر
8. که نذر و توبه شکستن ز بهر عشق رواست
9. سخن ز رَحل مگوی و ز رَطل گوی سخن
10. که عاشقی و به دست تو رطل باده سزاست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده