امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1004

1. ز من بشنو، ای دل که خوبان چه چیزند؟

2. عزیزان قومند و قومی عزیزند

3. به لعل چو آتش جهانی بسوزند

4. به تیغ مژه خلق را خون بریزند

5. کمان ابروانند با تیر غمزه

6. به خون ریختن همچو شمشیر تیزند

7. بجز دور چشمانش خود کس ندیده ست

8. که مستان به هشیار مردم ستیزند

9. به چشم آهوانند و مردم به صورت

10. از آن همچو آهو ز مردم گریزند

11. نشستن بدیشان کجا می توانند؟

12. کسان کز سر دین و دنیا نخیزند

13. نیابند یک ذره بی مهر ایشان

14. اگر خاک خسرو پس از مرگ بیزند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل به زنار سر زلف بتان خواهم بست
* خویشتن را به ره کفر سمر خواهم کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* کسی که روی تو دیدست حال من داند
* که هر که دل به تو پرداخت صبر نتواند
شعر کامل
سعدی
* بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین
* کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس
شعر کامل
حافظ