امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1003

1. بر آن است جانم که ناگه برآید

2. چو از بهر یک دیدنت می نپاید

3. مزن غمزه چون من ز هجران بمردم

4. که کس تیغ بر کشتگان نازماید

5. ازان دیده بر خاک پای تو سایم

6. که زنگار اشکم ز راهت زداید

7. دلت در قبا راست کاری نداند

8. چو کج باشد آیینه رو کج نماید

9. اگر در وفاهای وعده بخیلی

10. جوانمردی عشق چندین نشاید

11. مگو، خسروا، «ترک دلبند خودگیر»

12. دلم با دگر کس کجا می گشاید؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گل سوری که عروس چمنش می‌خوانند
* گو بده باده درین حجله که سورست اینجا
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* دوستان گویند سعدی خیمه بر گلزار زن
* من گلی را دوست می‌دارم که در گلزار نیست
شعر کامل
سعدی
* دل اگر دیوانه شد دارالشفای صبر هست
* می‌کنم یک هفته‌اش زنجیر و عاقل می‌شود
شعر کامل
وحشی بافقی