امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1050

1. کدام دل که تو غمزده زدی فگار نشد؟

2. کدام کس که ترا دید و بی قرار نشد؟

3. حرام باد زخاک تو بر در هر چشم

4. که هیچ بهره این چشم خاکسار نشد

5. بسوخت ناله من سنگ را، عجب سنگ است

6. دلت که سوخته زین ناله های زار نشد

7. نظاره می کنم از دور، می خورم جگری

8. که جز به دامنم این نقل خوشگوار نشد

9. جهان پر از گل و سرو روانم از من دور

10. حساب من به جهان گوییا بهار نشد

11. خوشا کرشمه آن یار، دوش زاری من

12. به دیده برشکن داد و شرمسار نشد

13. متاع وصل نه اندر قیاس همت ماست

14. که مرغ سدره غلیواژ را شکار نشد

15. به عشق دوزخی خام سوز شد خسرو

16. ازان که سوخت درین کار پخته کار نشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بس که دردسر ز فریاد و فغان خود کشم
* از دهان چون ناله می خواهم زبان خود کشم
شعر کامل
جامی
* دنیی آن قدر ندارد که برو رشک برند
* یا وجود و عدمش را غم بیهوده خورند
شعر کامل
سعدی
* ای بی‌رخ تو چو لاله‌زارم دیده
* گرینده چو ابر نوبهارم دیده
شعر کامل
سعدی