غزل شمارهٔ 1052
1. کسی که دیدن آن ترک باده نوش رود
2. به پای آید و چون بیندش به دوش رود
3. تبارک الله ازان رو که بهره خواهد برد
4. چو هم ز دیدن او آدمی ز هوش رود
5. گر آن حریف رود سوی قبله، صوفی را
6. گلیم زهد به دکان می فروش رود
7. ز بس که بیهشم از وی چو چشم پاک کنم
8. به سوی چشم برم دست و سوی گوش رود
9. خراش سینه همسایه شد خروش دلم
10. کسی مباد که در گوشش این خروش رود
11. صلای عیش همی آیدم ز یاران، لیک
12. دلم نماند که سوی نشاط و نوش رود
13. طریق سرو قباپوش دید تا خسرو
14. دلش نخواست که بر سرو سبزپوش رود
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده