امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1060

1. ز دوری تو چو خونابه من افزون شد

2. مرنج ز اشک من ار آستانت گلگون شد

3. به گرد کوی تو مردم، نگفتیم که سگی

4. فتاده بود درین کوی، حال او چون شد

5. بکش به ناز جهانی که شکل و شوخی تو

6. نه کم ز فتنه دهر و بلای گردون شد

7. کرشمه چند کنی، یک نظر به گوشه چشم

8. بدین طرف که جگرهای بیدلان خون شد

9. به خون دیده نوشتم چو قصه دل خویش

10. درست نسخه ای از داستان مجنون شد

11. تو پای پیش نهادی به ره که بخرامی

12. به پای پس زدن خسته صبر بیرون شد

13. خیال خنده تست این نه گریه خسرو

14. که چشمهاش چنین پر ز در مکنون شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* باش تا خواجه درین باب چه گوید، چه کند
* آب چون زنگ خورد یا می چون آب بقم
شعر کامل
فرخی سیستانی
* حریف مجلس ما خود همیشه دل می‌برد
* علی الخصوص که پیرایه‌ای بر او بستند
شعر کامل
سعدی
* اگر هزار جفا سروقامتی بکند
* چو خود بیاید عذرش بباید آوردن
شعر کامل
سعدی