امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1129

1. دمید صبح مبارک طلوع، ساقی، خیز

2. به دلخوشی می صافی به جام روشن ریز

3. شراب و شاهد و مطرب به مجلس آر، کنون

4. که در صبوح نشسته ست صوفی گه خیز

5. چو رفت توبه ام، ار صاف نیست، درد سیاه

6. بیار و در کله صوفیانه من ریز

7. به درد عشق بمیرم، ولی دوا چه کنم؟

8. ز روی خوب میسر نمی شود پرهیز

9. ره حجاز بزن، گریه خرابی من!

10. نشان هجر و بیابان ببر ز راه حجیز

11. پیاله ام به لب و خون چکان ز دیده من

12. چه خوش همی خورم آن باده های خون آمیز

13. بکش مرا ز تن و از فراق باز رهان

14. که زنده گردم ازین مردن خیال انگیز

15. مدام جرعه خود ریز بر سر خسرو

16. ز بعد مردن و بر گور بالشش آویز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از لاله همی لعل کند کبک دری پر
* وز سبزه همی سبز کند زاغ سیه بال
شعر کامل
فرخی سیستانی
* باور مکن که صورت او عقل من ببرد
* عقل من آن ببرد که صورت نگار اوست
شعر کامل
سعدی
* کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست
* هیچ بازار چنین گرم که بازار تو نیست
شعر کامل
سعدی