امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1145

1. دل من چون شود دور از وثاقش

2. که ماند آویخته ز ابروی طاقش

3. عجب سیاره ای دارد دل من

4. که می سوزد جهانی ز احتراقش

5. هزارم دیده باید گاه جولانش

6. که بندم فرش در راه براقش

7. مکن ضایع، طبیبا، مرهم خویش

8. که خوش می سوزم از داغ فراقش

9. گزیده شد دلم از جان که جانش

10. سگ دیوانه شد در اشتیاقش

11. کجا با چون تو سیمین ساق ماند

12. درخت گل که پر خار است ساقش

13. جفاهای ترا گردان کند چرخ

14. نرنجی جان خسرو از نفاقش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* روز عید است و من امروز در آن تدبیرم
* که دهم حاصل سی‌روزه و ساغر گیرم
شعر کامل
حافظ
* هر چه جز معشوق باشد پرده بیگانگی است
* بوی یوسف را ز پیراهن شنیدن مشکل است
شعر کامل
صائب تبریزی
* آن روز که تعلیم تو می‌کرد معلم
* بر لوح تو ننوشت مگر حرف وفا را؟
شعر کامل
هلالی جغتایی