امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1144

1. دل من برد، نتوان یافت بازش

2. که دستی نیست بر زلف درازش

3. شدم در کندن جان نیم کشته

4. ز چشم نیم مست و نیم نازش

5. به من بخشید اجلهای خود، ای خلق

6. که میرم هر زمان در پیش بازش

7. چرا محمود از غیرت نمیرد؟

8. که میرد دیگر پیش ایازش

9. به کار دوست جان هم نیست محرم

10. که با بیگانه نتوان گفت رازش

11. رها کن تا کف پایت ببوسم

12. پس آنگه شویم از اشک نیازش

13. شبی خواهم به بالینت شوم شمع

14. تو در خواب خوش و من در گدازش

15. دلم افتاد در چوگان زلفش

16. به بازی گوی دیوانه مسازش

17. جفاها می کنی بر من، مکن شرم

18. که شد شرمنده، خسرو زان نوازش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست
* گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست
شعر کامل
سعدی
* نفس سوخته لاله خطی آورده است
* از دل خاک، که آرام در آنجا هم نیست
شعر کامل
صائب تبریزی
* سرو می خواست به پابوس تو آید چون آب
* لیکن از جو نتوانست به یک پا بگذشت
شعر کامل
کمال خجندی