غزل شمارهٔ 1149
1. ای زده ناوکم به جان، یک دو سه چار و پنج و شش
2. کشته چو بنده هر زمان، یک دو سه چار و پنج و شش
3. گفته به وعده گه گهی یک شب از آن تو شوم
4. روز گذشته در میان، یک دو سه چار و پنج و شش
5. گفت صبا ز غیرتم کاید اگر ز کوی تو
6. همره بوی تست جان، یک دو سه چار و پنج و شش
7. پیش در تو هر نفس از هوس دهان تو
8. بوسه زنم بر آستان، یک دو سه چار و پنج و شش
9. منع دو چشم کن که شد از دل خسته هر دمی
10. رایت آن دو ناتوان، یک دو سه چار و پنج و شش
11. گاه نظاره چون که تو جلوه کنی جمال را
12. کشته شوند عاشقان، یک دو سه چار و پنج و شش
13. آه و فغان ز مردمان بس که همی کند دمی
14. خسرو خسته دل فغان، یک دو سه چار و پنج و شش
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده