امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1188

1. شد آن که پای مرا بوسه می زند او باش

2. بیار باده که گشتم قلندر و قلاش

3. چو تو به رفت سر صوفیی چو من، ای مست

4. به جرعه تر کن و هم از سفال خم بتراش

5. مرا ز مقنع زاهد کنید خرقه زهد

6. کزین لباس فرو پوشم آن عبادت فاش

7. منم ز عشق تو خشخاش ذره ذره ولی

8. به مته چند توان سر برید از خشخاش؟

9. شدیم ما همه بی پوست، بس که چهره ما

10. بر آستانه سیمین بران گرفت خراش

11. به بزم آنکه دعایی کنند اهل صفا

12. زهی سعادت، اگر طعنه ام زنند اوباش

13. اگر ز خامه کج افتاد نقش ما، چه کنیم؟

14. چگونه عیب توانیم کرد بر نقاش!

15. نبود بر در مسجد چو خسروا، بارم

16. گرو به خانه خمار کردم این تن لاش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز مهربانی جانان طمع مبر حافظ
* که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند
شعر کامل
حافظ
* بکوشیم وز کوشش ما چه سود
* کز آغاز بود آنچ بایست بود
شعر کامل
فردوسی
* گفتم ای دل به کمند سر زلفش نروی
* عاقبت رفت و گرفتار شد، افسوس افسوس!
شعر کامل
هلالی جغتایی