امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1205

1. غم دل زان خورم کانجاست آن بالای چون سیمش

2. وگر نه دل که دشمن شد مرا، چه جای تعظیمش

3. دهانش میم مقصود است و صد سبق از غمش خواندم

4. نشد ممکن که یک روزی نهم انگشت بر میمش

5. هزاران جان مسکینان دو نیم است از دهان او

6. که آن سلطان بخنده می کند هر لحظه دو نیمش

7. دلم را بذل جان فرمود پیراهن که می لرزد

8. بسان مدخلان ترسم بران اندام چون سیمش

9. مبادا حسن او را روز نیکو جز همان رویش

10. که بهر کشتن ما ناز و شوخی کرد تعلیمش

11. حکیم آن ماه را با من قران گفت و نمی دانم

12. که خواهم بوسه داد و یا بخواهم سوخت تقویمش

13. جهانی خوشدلی بودم که ناگه زد غمش بر من

14. نبینی یک ده آبادان کنون در هفت اقلیمش

15. وصیت می کنم جان را که هر دم بر سرش گردی

16. وصیت این کنم باری چو خواهم کرد تسلیمش

17. به کویش رفت خسرو تا دل گم گشته را جوید

18. بدیدش ناگهانی و فتاد از بهر جان بیمش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر چه خواب یوسف رابه بند انداخت ،درآخر
* همان ازمحنت زندان برون آوردتعبیرش
شعر کامل
صائب تبریزی
* دل سراپرده محبت اوست
* دیده آیینه دار طلعت اوست
شعر کامل
حافظ
* دگر به هر چه تو گویی مخالفت نکنم
* که بی تو عیش میسر نمی‌شود ما را
شعر کامل
سعدی