امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1324

1. گر گلی ندهی ز باغ خود به خاری هم خوشیم

2. ور کناری و لبی ندهی به باری هم خوشیم

3. گر چه هر شب جز جگرخواری بفرماید خیال

4. باری اندر ملک این سلطان به کاری هم خوشیم

5. چون عنان دولتت نه حد دست آویز ماست

6. در گذرگاه سمندت با غباری هم خوشیم

7. باده وصلت گوارا باد هر کس را کنون

8. ما قدح ناخورده با رنج خماری هم خوشیم

9. روی زرد ما و سنگ آستانت روز و شب

10. این زر ار نقدی نیرزد، با عیاری هم خوشیم

11. دردهای کهنه داریم از تو در دل یادگار

12. گر تو ناری یاد ما، با یادگاری هم خوشیم

13. گر میان عاقلان سنگی نداریم از خرد

14. در ره دیوانگان با سنگساری هم خوشیم

15. چون به گاه آمدن در دم به بند رفتنی

16. تا هنوز اندر رهی، با انتظاری هم خوشیم

17. گر چه جان خسرو از بیداد تو بر لب رسید

18. جور یاران را شکایت نیست، باری هم خوشیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نه من خام طمع عشق تو می‌ورزم و بس
* که چو من سوخته در خیل تو بسیاری هست
شعر کامل
سعدی
* یافتم روشندلی از گریه های نیمشب
* خاطری چون صبح دارم از صفای نیمشب
شعر کامل
رهی معیری
* تا طبیعت زعفران را رنگ اعدای تو دید
* مایهٔ شادی جدا کرد از مزاج زعفران
شعر کامل
سنایی