امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1356

1. بی تو جان رفت و به تن باز نیاید، چه کنم؟

2. وز دلم پوشش این راز نیاید، چه کنم؟

3. باز داری که منه دیده به رویم چندین

4. دیده باز آمد و دل باز نیاید، چه کنم؟

5. از یک ابرو دهیم دل که ببخشم جانت

6. چون رضای دوم انباز نیاید، چه کنم؟

7. عقل گوید که بکش ناز دگر یاران نیز

8. چون ز یار دگر این ناز نیاید، چه کنم؟

9. حال من پرسی، خواهم که بگویم، لیکن

10. وز تحیر ز من آواز نیاید، چه کنم؟

11. خسرو، از یاد لبت گر چه لب خود بگزد

12. آن حلاوت ز چنین کار نیاید، چه کنم؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خرد زان طیره گشت الحق مرا گفتا که با من هم
* به گز مهتاب پیمایی به گل خورشیداندایی
شعر کامل
انوری
* آیینه‌ای طلب کن تا روی خود ببینی
* وز حسن خود بماند انگشت در دهانت
شعر کامل
سعدی
* این گردباد نیست که بالا گرفته است
* از خود رمیده ای است که صحرا گرفته است
شعر کامل
صائب تبریزی