امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1550

1. آخر، ای خود بین من، روزی به غمخواری ببین

2. از گرفتاری بپرس و در گرفتاری ببین

3. اینک اینک بر سر کوی تو زارم می کشند

4. گر ز کشتن باز نستانیم بازاری ببین

5. چون نخواهی دید آن خونریز را، ای دیده، بیش

6. باری این ساعت که در قتل است بسیاری ببین

7. نیست همدردی که گویم حال خود را، ای صبا

8. بلبلی نالنده تر از من به گلزاری ببین

9. وصل خاصان راست، من زایشان نیم، ای بخت بد

10. بهر من اندازه ادبار من کاری ببین

11. بلبلا، امروز من در گلستانم، گل مجوی

12. از جگر پر کاله ای بر نوک هر خاری ببین

13. ای دل، آخر می بباید داشت، پاس کار خویش

14. خسرو ار گم شد، سگی دیگر به بازاری ببین


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* معلم گو ادب کم کن که من ناجنس شاگردم
* پدر گو پند کمتر ده که من نااهل فرزندم
شعر کامل
سعدی
* چه عقده‌هاست به کار دلم ز بخت سیاه
* که زلف دوست بلند است و دست من کوتاه
شعر کامل
فروغی بسطامی
* ز شرم روی تو در باغ وقت گل چیدن
* گل آب گردد و از دست باغبان بچکد
شعر کامل
اوحدی