امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1647

1. دو رخ بنمای و بازار کواکب بشکن از هر دو

2. که گردد تافته خورشید و ماهت روشن از هر دو

3. ببندند ار کمر نیشکر و نی پیش بالایت

4. تو بنما قامت خویش و کمرها بشکن از هر دو

5. ز جان و دل چو یادت می کنم، دارم عجب از وی

6. که جان و دل ز یک دیگر به رشکند و من از هر دو

7. کشیدند آن دو لب فتوای خط همچون مسلمانان

8. بلا بنگر که تعلیم تو چون گشت این فن از هر دو

9. ببین، ای یوسف جان، گریه ز آن دو چشم یعقوبی

10. که غرق خون و خوناب است یک پیراهن از هر دو

11. دو همدم می دهد پندم، ولی چون من گرفتارم

12. به حق دوستی نزدیک من به دشمن از هر دو

13. عمارتهای عمر و عقل چون شد بی خلل از وی

14. بیا زود، ای اجل، بنیاد هستی بر کن از هر دو

15. مرا منمای دو عالم جزای طاعت، ای زاهد

16. که من کردم گریبان چاک و چیدم دامن از هر دو

17. اگر از عشق لافد مرد و نامرد و بنازد پر

18. سر مردان که خسرو مردتر باشد از آن هر دو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به شب در باغ گویی گل چراغ باغبانستی
* ستاک نسترن گویی بت لاغر میانستی
شعر کامل
فرخی سیستانی
* بی‌دلان را نرگس گویای تو خاموش کرد
* عاشقان را کرد گویا پستهٔ خاموش تو
شعر کامل
سنایی
* بوی بنفشه بشنو و زلف نگار گیر
* بنگر به رنگ لاله و عزم شراب کن
شعر کامل
حافظ