امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1700

1. من ار چه هر شب از شبهای هجرش می کنم ناله

2. ز آه من مبادا بر لبش آزار تبخانه

3. مرا از ناله خود صد خراش است و یکی راحت

4. که می بشناسد آن سلطان سگان خویش را ناله

5. گذشت از حد درازی شبم ترسم که ناگاهان

6. شود شبهای بی پایان در این یک روز صد ساله

7. ببینم در رخت گر ره بود در آتش و تیغم

8. دوم ز انسان که گویی می روم بر سوسن و لاله

9. چه خوش جان دادنی باشد که من از تلخی مردن

10. تو بخشی از لب خویش آخرش شربت در آن حاله

11. گرم چون خاک زیر پای توسن پی سپر سازی

12. همت نگذارم و گردی شوم، آیم ز دنباله

13. فراقت کشت خسرو را که ترسیدی ز روز بد

14. ملخ زد کشت دهقان را که می ترسید از ژاله


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل به آن غمزۀ خون ریز کشد جامی را
* صید را چون اجل آید سوی صیّاد رود
شعر کامل
جامی
* مرا پیری اگر چون مرده در کافور خواباند
* زکار عشق کی دست و دل من سرد می سازد؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* چو تا با من سخن گویی ز شادی
* چو مرزنگوش گردم سر به سر گوش
شعر کامل
ظهیر فاریابی