امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1743

1. ماییم و مجلس می خوبی سه چار ساده

2. من در میانه پیری دین را به باد داده

3. مجلس میان بستان گل با صبا به بازی

4. نرگس به ناز خفته، سرو سهی ستاده

5. خوبان به باده خوردن، من جرعه نوش مجلس

6. هر جرعه ای که خورده سر بر زمین نهاده

7. من بی خبر ز ساقی وز چشم من به مجلس

8. چون جرعه های مستان خون خور بجای باده

9. ساقی، چو من ز باده مست و خراب میرم

10. بفرست خشت گورم، بستان سفال باده

11. سیراب خونست دایم زان می زند به سرخی

12. آن سبزه کت برآید گرد لبان ساده

13. مویت به زلف در هم نه خاسته نه خفته

14. چشمت به خواب مستی نی بسته نی گشاده

15. زان دم که دید خلقی مستانه خفت و خیزش

16. ما جاء کل شی رأسا علی بناده

17. چون راست است آخر با تو طریق خسرو

18. او نامراد مسکین تو شوخ خود مراده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از خم ابروی توام هیچ گشایشی نشد
* وه که در این خیال کج عمر عزیز شد تلف
شعر کامل
حافظ
* یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست
* جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست
شعر کامل
حافظ
* چون غنچه ز جمعیت دل انجمنی ساز
* برگ طرب خویش ز رنگین سخنی ساز
شعر کامل
صائب تبریزی