غزل شمارهٔ 1763
1. در اوصاف خود عقل را ره مده
2. بهشت برین را به ابله مده
3. جهان مست و دیوانه کردی به زلف
4. نسیمی به باد سحرگه مده
5. غم عاشقان بشنو، اما به ناز
6. جواب سخن گه ده و گه مده
7. چگویم به تو راز پنهان خویش
8. خودش بشنو و سوی خود ره مده
9. گر انصاف، جوید دل ظالمم
10. مده هیچش انصاف، والله مده
11. زنخ می نمایی و خون می خورم
12. چنین شربتم زانچنان چه مده
13. رقیب ار کشد خسرو خسته را
14. زبان را در آن رخصت «نه » مده
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده