امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1772

1. شهری ست معمور و درو از هر طرف مه پاره ای

2. مسکین دلم صد پاره و در دست هر مه پاره ای

3. اشکال هر کس را ببین کاندر میان آن همه

4. دارد هوای کشتنم ناوک زنی خونخواره ای

5. هر کس که با او می کند دعوی ز حسن و دلبری

6. باید ز سروش قامتی، وز برگ گل رخساره ای

7. زینسان که ماه عارضش شد آفتاب دیگران

8. هرگز به بخت ما نشد طالع چنین سیاره ای

9. صد چاک گشته سینه ام از کاوکاو عشق تو

10. مسکین دل ریشم درو چون طفل در گهواره ای

11. چون وعده وصلی دهد، رخ پوشد و پنهان شود

12. جز جانسپاری چون کند خسرو به هر نظاره ای


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به ذكر من خط نسیان کشیده ای امّا
* به فكر غير ز دستت قلم نمی افتد
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* دیگر به کجا می‌رود این سرو خرامان
* چندین دل صاحب نظرش دست به دامان
شعر کامل
سعدی
* گوشی که هیچ نشنید فریاد پادشاهان
* خواهد کجا شنیدن داد دل گدا را
شعر کامل
فروغی بسطامی