امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1835

1. باز این ابر بهاری از کجا آید همی؟

2. کز برای جان مسکینان بلا آید همی

3. من نخواهم زیست، این بو می شناسم کز کجاست

4. خون من در گردنش، بر من چه ها آید همی

5. رو بگردان، ای صبا، بر من ببخشای و بیا

6. کز تو بوی آن نگار آشنا آید همی

7. بوی گل گه گه که می آید، ز من جان می رود

8. زانکه من می دانم و من کز کجا آید همی

9. یار حاضر، من نمی دانم ز بیهوشی خویش

10. کوست این یا می رسد یا رفت یا آید همی

11. صبر فرمایند و من بیخود که درد عشق را

12. دل که رفت از جای خود، کمتر به جا آید همی

13. خلق گوید، خسروا، غم کشت، از خود یاد کن

14. در چنین اندیشه یاد خود کرا آید همی؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غلام همت دردی کشان یک رنگم
* نه آن گروه که ازرق لباس و دل سیهند
شعر کامل
حافظ
* آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت
* حافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو
شعر کامل
حافظ
* ای لعبت خندان لب لعلت که مزیده‌ست؟
* وی باغ لطافت به رویت که گزیده‌ست؟
شعر کامل
سعدی