غزل شمارهٔ 1855
1. چو منی را مده از دست که کمتر یابی
2. نه چون من یابی هر یار که دیگر یابی
3. قدر من می نشناسی که چسانم به وفا
4. باش تا صحبت یاران دگر دریابی
5. میر خوبان ولایت شدی، از ما می پرس
6. کاین ولایت نه همه عمر مقرر یابی
7. قاب و قوسین خدایست کمان ابرو
8. نه کمانی که به دکان کمانگر یابی
9. نیکویی داری، اندر حق خسرو کن صرف
10. که بسی خوبی از این دولت بیمر یابی
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده