امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1868

1. گر چه سعادت بسی ست در فلک مشتری

2. دزد حوادث هم است از پی انگشتری

3. عقل حوادث نپخت در پس نه پرده، زآنک

4. رخنه بال من است در فلک چنبری

5. راست روی پیشه کن همچو سحاب سپهر

6. بو که ازین دیوگاه جان به سلامت بری

7. حرف طلب کن نه نقش کز ره معنی خطاست

8. معتقد پایدار دست به صورتگری

9. سوزش عشاق تو هست چو آتش به دل

10. نه ز پی مردمی است دولت خاکستری

11. قابل عصمت نیند، پند نگویند، ازآنک

12. مغ نشود پارسا، سگ نشود جوهری

13. گر چه در آخر زمان پرورش دین کم است

14. عدل خلیفه بس است از پی دین پروری

15. قطب جهان کاهل ملک خدمتی در گهش

16. جمله سر آرند پیش، تاج شهی بر سری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی
* روا بود که ملامت کنی زلیخا را
شعر کامل
سعدی
* شکست شیشه دل را مگو صدایی نیست
* که این صدا به قیامت بلند خواهد شد
شعر کامل
صائب تبریزی
* یوسف از غیرت آن نرگس نیلوفر رنگ
* رفت تا مصر که در نیل زند پیراهن
شعر کامل
صائب تبریزی