امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1869

1. ای رفته در غریبی، باز آکه عمر و جانی

2. یا خود چو عمر رفته باز آمدن ندانی؟

3. در راه تو بمیرم، گرچه ترا نبینم

4. باری خلاص یابم از ننگ زندگانی

5. زانجا که رفته ای تو، نفرستی ار سلامی

6. بر دست باد باری از خاک ره نشانی!

7. رفتی و زآرزویت بر لب رسید جانم

8. مانا که زنده یابی، باز آاگر توانی

9. از ما چو آشنایان برداشتند دل را

10. ای جان زار مانده، تو هم ببر گرانی

11. ای صاحب سلامت، خفته به خواب مستی

12. تو در شب فراقت احوال من چه دانی؟

13. زین بخت نابسامان کامی نیافت خسرو

14. برباد آرزو شد سرمایه جوانی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نیل برکش چشم بد را و سوی روحانیان
* پای کوبان دسته گل بر برین نیلی حصار
شعر کامل
عطار
* با کهنسالان مکن ای نوجوان کاوش که هست
* آتشی پوشیده در مغز چنار سالدار
شعر کامل
صائب تبریزی
* مریز اشکِ من ای چشم خون گرفته که خواهم
* کنم نثار رهش آن دُر ِنسفتۀ خود را
شعر کامل
جامی